ی حرفِ مونده تو گلو

ی حرفی دارم ولی نمیتونم بنویسمش

ی حرفی که شبا باهاش بغض میکنم و گاهی أشکم سرازیر میشه

ی حرفی که خودم هم دوس ندارم بزنمش ولی تو دلمه

هرکاری میکنم برام هضم نمیشه

ی حسرت شاید

ی کاش

نمیدونم ولی این روزا دلم با خودم صاف نمیشه