نزار قبانی یه تعریف قشنگ داره
از آدمهایی که
معجزه وار وارد زندگیمون شدن
میگه:
تولدِ من تویی
و پیش از تو را
به یاد نمی آورم
که وجود داشتم...
و به نظرم یکی از نزدیکترین
تجربه ها به این متن رو
شاملو داشته
شاملویی که
قبل از آشنایی با آیدا
ظاهرا میخواسته خودکشی کنه
و پس از اومدن آیدا به زندگیش
نوشت:
آیدا فسخِ عزیمتِ جاودانه بود...
همسرم برای من رفیقه
دقیقا نمیدونم قبل او،من چطوری زندگی میکردم
اگه اینجا و بدون خانواده (کـ بشدت وابسته شون هستم) ایستاده م و دارم زندگی میکنم اول بـ خدا اعتماد دارم و بعدش وجود همسرمه...
جذابترین قسمت این بخش از زندگی ما،مدرسه جوجه کوچیکه س کـ کلاس اوله و بـ فارسی بهش توضیح میدیم ،بـ ترکی یاد میگیره و بـ انگلیسی مینویسه!!!