چن شبی هس کِـ از اون شب میگذره
از اون شب وحشتناک
از اون شب لرزون
نمیدونم چی بگم...بدترین شب عمرم بود
تا حالا اینجوری دل و بدن و پاهام نلرزیده بود
زمین نلرزید...دل ما لرزید
حالا هرشب با استرس چشمام رو میبندم
حالا هر شب اون شبِ کذایی رو مرور میکنم و میترسم
حالا هر شب از خدا میخوام دوباره ارامش رو بـ تهران دوست داشتنی مون هدیه کنه
از زمین میخوام کِـ نلرزه
بخاطر بچه ها کِـ خودم دو تا فرشته تو خونه دارم و مدام نگران اونام.
خدا خودش مراقب بچه هاست ولی دختر منم هنوز وحشت زلزله داره
الهی
خدا خودش رحم کنه
عزیزم مگه شما کرمانشاهید؟
تهران هستیم
پنجً شنبه زلزله اومد دیگه
کیت کجایی دختر؟؟؟؟؟؟؟تعطیل چرا
فلفلی کجاس؟دلم برات تنگ شده ک