با تو حال دلم خوبه...

خدا شاهده هیچی نشده

هیچکی هیچی بهم نگفته

حالم خوبه اما دلم میخاد الان تو ی صندلی نشسته بودم و بِـ اسمون زل میزدم و بِـ هیچی فکر نمیکردم

گاهی زندگی انقد عادی و یکنواخت میگذره و تو انقد منفعل و ساکنی کِـ حالت تهوّع میگیری...

هیجان نقطه گمشده این روزهای منه!

ی جمعه ی آروم

چهل روز گذشت ؛  غم و فوت و سیاهی


بعد این روزهاى پُر غصه

صدای موزیک 

نگاه من از آشپزخونه و خودم در حال قِررر،بِـ  پذیرایی و دیدن رقص دخترها و باباشون

بنظرم قشنگترین رقصِ سه نفره ی دنیاس♥️


...

شده آیا کِِـ غمی ، ریشه بِـ جانت بزند؟