دیلالوگ پنج دقیقه ای:
-اخ اخ عزیزم چ عرق جوش شدی!
-مهم نیس اینا،الان خیلی ناراحتم!
-وااااا چرا؟؟؟؟
-برو زنگ بزن ب بابات ب مامانم ب این ب اون ،بگو خروس چ برنامه ای واسه پنج شنبه داشت
-نیاز ب زنگ زدن نیس ،خودت بگو!
-تموم این مدت خودمو کشتم تا ..... اماده بشه ،واسه روز تولدت سورپرایزت کنم اما بخاطر ...... نشد!
-الهی فدات شم إشکالی نداره مهم نیت تو بود ک الان بخدا قسم هزار برابر ارزش داره برام!
عشق قابل لمس هست
عشق رو میشه دید
من دیشب عشق رو تو چشمهای تو دیدم عزیزم
و وقتی سرم رو روی سینه ات گذاشتم، صدای قورت دادن اون بغض لعنتی رو شنیدم دلم میخواست داد بزنم دوستت دارم اما حیف غرور مردونه تو رو ب شادی خودم ترجیح میدم.
اون أشک تو چشات ک سعی میکردی پشت لبخند لرزونت پنهون کنی رو هرگز فراموش نمی کنم.....
تو خودت سورپرایز زندگی منی عزیزم.
:قلب
نمینویسی؟
ای جان کاش ما هم دوباره بتونیم اینجوری بشیم باهم .. :( بینمون فاصله افتاده :(
ایشالا ک دوباره عشقولانه میشید کمی گذشت لازمه سونیا جون
آخی! سورپرایزش خراب شد