خُب .......هر زندگی ،هرچقدر هم عاشقانه و دوست داشتنی،ی سری بگو مگوهایی هم داره دیگه ! اصلن مگه میشه نداشته باشه هااااان!
و بگو مگوی این روزهای مزرعه ما:
خروس چن وقتی یه کِـ بازی کلش Clash رو انجام میده
یعنی شما فک کن پشت فرمون،مهمونی،دستشویی! و ... داره -بقول خودش- أتک میزنه!
گاهی وقتا با دوستاش تلفنی درمورد بازی و نیرو و اینا حرف میزنه!!!
وقتی میاد خونه، میدونه من دوس ندارم گوشی دستش باشه،خودش هم همینطوره و من زیاد با گوشیم نیستم در حضور ایشون.
اما گاهی وقتا سریع میره سراغِ گوشیش و بازیِ محبوبش!
من أوایل غٰررررر میزدم ولی جدیدن ی راهکاری پیدا کردم کِـ جواب داده تا الان!
تا خروس میره سراغ گوشیش،منم بدون حرفی گوشیم رو برمیدارم و روی دورترین مبل از خروس میشینم و مشغول میشم!
خودش زودی گوشیش رو میزاره و منو صدا میکنه کِـ :چیکار میکنی،ول کن اونو ،بیاااا پیش من!!!
منم مودبانه میگم الااااان و بعد چن دقیقه میرم کنارش!!!
کاری کرده کِـ جوجه هم میگه :خروس کلش بأزه مامان!!!
والااااااا. با این أتک زدناشون!!!!
الان باید انگری بردز میشدین که ... خخخخ
واقعن!؟؟؟سخته سونیاااا
عرض شد هستم
یعنی میخوانمتان :)
فدای چشاتون
هستم :) همین!
جان؟؟؟!!
داداش منم اینطوری شده بود... ترکش دادیم ولی
واقعن؟؟؟ترک کرد؟؟؟؟!!!!!
اتفاقٲ منم هروقت میبینم میره تو گوشیش،سریع جل و پلاسو جمع میکنمو میرم اون اتاق مشغول کتاب خوندن میشم.بعضی وقتا این روشجواب میده و سریع میاد دنبالم،اما بعضی وقتا اصلٲ نمیفهمه که من نیستم!!!!!
پس همدرد زیاده
والا خوب شوهرتیی گیرتون میاد خدا شانس بده
آخه خودمون خوبیم!
چقد داستان زندگیتونو دوست داشتنی هست...
چیزی ندارم بگم...
بگو مگوهاتون به همین کوچیکی باشه همیشه انشالا مرغ نازنینم...
آخ امان از این مموبایلا منم معضلم همینه منم همین راهکارو ارائه کردم اماااااااااااااااااااااا جواب نداده که نداده...