واگویه هاى تنهایى

نشسته ام و فکر میکنم

اگه الان ئ دخترِ مجرد بودم دلم ى کار میخاس کِـ تا شب جوون بکنم و پول دربیارم ، بعدش اخر هر ماه ى سفر حسابى برم... فقط و فقط خوش بگذرونم

با وجود عشقى کِـ بِـ عشق جان و دو تا جوجه ها دارم

چقد اون مدل زندگى میتونست هیجان انگیز باشه!


تو رو جان من، نیایید بگید خوشى زده شدى

حیفِ گل دخترا

عشقِ عشق جان رو دریاب و اینااااا

ببینید من عاااااشق این سه نَفَر تو زندگیم هستم و نفسم به نفسشون بنده و هزار بار خدا رو بخاطر وجودشون شاکرم


ولى حقِ رویاپردازى رو کِـ دارم... میگم دوس داشتم تو ى زندگى دیگه با عشق جان آشنا میشدم؛ ولى ازدواج نمیکردیم و بچه دار نمیشدیم ،فقط باهم میرفتیم کار و سفر ... همین!

 

شما ها چطور ؟ 

الان مشخصه من چن روزِ متوالى یه زیادى تنهام و کمى افسرده ام؟!!!

نظرات 5 + ارسال نظر
مه سو جمعه 25 مرداد 1398 ساعت 12:59 http://mahso.blog.ir

من فقط میگم رویاپردازی کن....چون با این حقوق هایی که میدن توی این گرونی ها تنها جایی که میشه سفر رفت امامزاده صالح هست....اونم اگه ساکن همون طرفا باشی
اما خب جدای از شوخی همیشه کسی که مجرد هست زندگیشو توی رویا با عشق جانش و بچه هاش تصور میکنه....و کسی که متاهله دلش یه عالمه مجردی و هیجان های اون مدلی میخواد.... بالاخره دل هست دیگه....نمیشه خو بگیره به یه روال عادی....تجربه های جدید میخواد....

خیلی خیلی موافقم

قلب من بدون نقاب پنج‌شنبه 24 مرداد 1398 ساعت 14:30

من از این زندگی که توصیف کردی فقط پولش رو ندارم!!!

زندگی خیلی متفاوتی هست با زندگی متاهلی
من این نوع زندگی رو بیشتر می پسندم چون با شخصیتم جور تره

ولی کلا پول باشه اون هم در ی حجم زیاد.. چهار تایی هم سفر برید کلی عشق می کنید

پول
اره بهی جونم ما چهارتایی سفر زیاد میریم و خوش میگذره
ولی گفتم دیگه رویاپردازی یه
شاید ی خواسته اس ک چون هیچ وقت پدرم اجازه نداد تنها برم سفر این خواسته بُلد مونده برام

شارمین چهارشنبه 23 مرداد 1398 ساعت 15:40 http://behappy.blog.ir

سلام.
شاید اگه اون جوری بود (مجردی و هیجان سفر و ...) الان محتوای پستت این بود که خیلی هیجان انگیزه و داره بهم خوش می گذره ها. ولی حق رویاپردازی که دارم! کاش ازدواج می کردیم و دو تا گل دختر داشتم! ^_^

سلام عزیزم
اره اره باهات موافقم فک کنم هیچ جوره صد در صد راضی نمیشیم

ستاره سهیل م چهارشنبه 23 مرداد 1398 ساعت 02:23

منم عاشق زندگی مجردی بوده و هستم ضمن اینکه عاشق سهیل هم هستم
تا قبل آشنایی با سهیل برنامه جدی زندگیم همین بود حتی برنامه ریزی کرده بودم وتو محل دنبال خونه بودم و همه کارام رو روال بود که ایزدمنان زد پس کله ام و عاشق شدن همانا و پوکیدن روال زندگی همانا.
ولی همچنان زندگی مجردی تنها رو خعلی دوست دارم

چ دوراهی ستاره....

? سه‌شنبه 22 مرداد 1398 ساعت 23:27

حالا نظر بدیم؟

اگه مایل بودید!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد