سوتی دوران جاهلیت!

نامزد بودیم قرار بود با خانواده من و داداشم بریم تفریح

کلی با مردی فیلم بازی کردیم که شما برید من یکم درس دارم از شما دیرتر میاییم!( حالا هیچ غلطی نمیخواستیم بکنیم ها!فقط  بوس و بغل!)

بابا رفت دنبال داداش و خانومش

ما هم قرار بود با ماشین مردجان بریم.

سه دقیقه بعد داداشم زنگ زدن رو گوشی من که :شما کجایید؟ فلاکس رو جا گذاشته مامان!

گفتم :تازه راه افتادیم! 

سه دقیقه بعدش، در خونه با کلید باز شد!!!!دوتایی پریدیم تو حموم و در را از داخل قفل کردیم!( اخه چراااااا هر دوتا لباس بیرونی و مودب طور بودیم که)!

داداش داخل شد و داد زد: آتییییییییش!!!

جیک نزدم!

فلاکس رو برداشت و رفت!

سه دقیقه بعدترش، داشتیم استارت میزدیم که راه بیفتیم؛ دوباره تماس گرفتن: کجایید؟

گفتم: فلان جا!

گفت: با چی رفتید؟

خوشمزه شدم: پیاده!!!! خب با ماشین مردی دیگه!

گفت: وااااا.   من الان اومدم خونه، ماشین جلوی در بود که!

گفتم: نه بابااااا! اشتباه دیدی!

گفت: مگه چن تا ماشین فلان مدل قرمز تو محل ما هس؟!!! 


دوتایی سرخ شدیم!!!


یازده ساله که مردجانم، فقط ماشین سفید میخره و میگه رنگ های دیگه تابلوعن!

نظرات 5 + ارسال نظر
مه سو جمعه 20 تیر 1399 ساعت 15:22 Http://mahso.blog.ir

واییییییییییییییییییییی دختر یعنی مردم از خنده :)))))))))))))))))))
خدا خیرت بده خیلی بامزه بود این سوتی تون...
فک کنم همه توی دوران نامزدی وقت پر شور بودن از این قبیل خاطرات بامزه دارن...

خندیدی
من که کللللللی کلی ها

قلب من بدون نقاب جمعه 6 تیر 1399 ساعت 17:42 http://Daroneman.blog.ir

هی خدا
مردم از دست تو دختر

میبینی بهیاینم شانس مایه

سمر پنج‌شنبه 5 تیر 1399 ساعت 10:15

ای وای چه دلم کباب شد احتمالا اونا چه تصورات بدتری کردن

میبینی سمر ی دوره برگردیم عقب من عمرا انقد مظلوم باشم

ConopuS چهارشنبه 4 تیر 1399 ساعت 00:55

مظلوم عاااااالم دهه شصتی

ConopuS جمعه 30 خرداد 1399 ساعت 16:52

مردجان راس میگه خب :))
ماشین قرمزتو هرکس هرکجای کره خاکی ببینه شناسایی میشی .

ای جانم برای ی بوس چ سختی ای کشیدین امیدوارم حداقل منعقد شده باشه

میبینی خاهر دهه شصتی ها از کل روزگار کشیدن
هیییییی هییییییی

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد